قم و حوزه علمیه

بی‎شک در جهان اسلام به خصوص در تاریخ تشیع، یکی از پدیده‎های مهم و بزرگی که تاکنون منشأ آثار و برکات عظیم و بسیاری شده، و موجب تحولات علمی، فرهنگی و سیاسی ریشه دار و فراگیری گشته است، حوزه‎های علمیه‎ قم می‎باشد، از این رو شایسته است که همواره مورد توجه قرار گیرد و مسلمانان جهان، با این حوزه عظیم و آثار آن آشنا باشند.

برای این منظور به سه موضوع مهم در این زمینه به طور اختصار می‎پردازیم.

1. دور نمایی از تاریخچه حوزه علمیه قم از عصر امام صادق ـ علیه السّلام ـ تاکنون.

2. نظری به آثار درخشان حوزه و فرزانگان برخاسته از آن.

3. نگاهی بر تحولات برجسته فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حوزه.
 

1. دور نمایی از تاریخچه حوزه علمیه قم

با ظهور اسلام، سرزمین قم در سال 23 هـ .ق در آخرین سال زندگی عمر خلیفه دوّم به دست مسلمانان فتح شد.[1] و طبق نظر بعضی از نویسندگان، آغاز تشیع در میان مردم قم به تاریخ پس از ورود «اشعری‎ها» به قم (سال 83 هـ .ق) برمی‎گردد.

یکی از فرزندان «مالک بن عامر اشعری» عبدالله نام داشت و عبدالله پسری به نام «سعد» داشت،‌سعد دارای دوازده پسر بود و آن‎ها از راویان امام صادق ـ علیه السّلام ـ در کوفه بودند و فرزندان و نوادگان آن‎ها بیش از صد نفر جزو راویان حدیث از امامان دیگر بودند که پنج نفر از پسران سعد در زمان حجاج همزمان با شکست عبدالرحمان بن محمد بن اشعث، در برابر سپاه حجاج، وارد قم شدند و نقش به سزایی در گسترش تشیع در قم ایفا نمودند.[2]

محقق بزرگوار شیخ محمد رازی می‎نویسد: «اغلب مورخین قم نوشته‎اند: قم با ورود «اشعری‎ها» دگرگون شده و مرکز علماء و محدثان و راویان و فقها گردید...»[3].

از مطالب فوق نتیجه می‎گیریم که به طور کلی در نیمه دوّم قرن اوّل زمینه مساعد و خوبی برای پی‎ریزی حوزه علمیه به صورت ابتدایی در قم به وجود آمد، زمینه‎ای که در آینده نه چندان دور، حوزه علمیه فراگیر و پرتلاشی را نوید می‎داد، از این رو امامان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ با آینده‎نگری وسیعی که داشتند از چنین حوزه‎ای خبر می‎دادند، امام صادق ـ علیه السّلام ـ در سخنی می‎فرمایند: «به زودی کوفه از مؤمنان خالی می‎گردد، و علم از آن همچون ماری که در لانه‎اش جمع می‎شود، جمع و برچیده می‎گردد و سپس در شهری که آن را «قم» می‎گویند آشکار می‎شود و آنجا مرکز علم و فضیلت خواهد شد...».[4]

بعد از پی‎ریزی اولیه حوزه علمیه قم در سال‎های بعدی رو به تکامل گذاشت، محقق بزرگوار عباس فیض می‎نویسد: در زمان قیام ابومسلم خراسانی قم پایگاه شیعه امامیه شد... و برای نخستین بار مکتب امامیه، توسط اعراب اشعری در قم افتتاح گردید که فقه شیعه به طور رسمی در آن تدریس می‎شد. که از این مکتب اساتید بلند آوازه‎ای مثل «دیلمی» برخاستند که متوکل (دهمین خلیفه عباسی) او را معلم فرزندان خود نمود که در اثر تربیت شیعی یکی از فرزندانش و به خاطر جسارتی که به فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ نموده بود او را کشت.[5]

ورود پربرکت حضرت امام رضا ـ علیه السّلام ـ ، در سال 200 هجری به قم، و استقبال مردم از آن حضرت، بیانگر وجود زمینه‎های مناسب برای اشاعه فرهنگ تشیع و فقه آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ بوده و به تبع آن پدیدار شدن حوزه علمیه شیعی و پررونق.

سید ابن طاوس می‎نویسد: خانه‎ای که حضرت رضا ـ علیه السّلام ـ در آن جا میهمان شد در زمان حاضر (قرن هفتم) مدرسه‎ای است که محل بحث طلّاب می‎باشد.»[6]

در سال 201 هـ .ق به دنبال ورود امام رضا ـ علیه السّلام ـ به خراسان حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ دختر امام کاظم از مدینه به سوی خراسان حرکت کرد و در راه از شدت مریضی از دنیا رفت و در شهر قم به خاک سپرده شد. ورود حضرت معصومه به قم، و مرقد مطهر او، و سپس ورود امامزادگان بسیار به قم، موجب تحولات تازه و مؤثر در استحکام و گسترش تشیع گردید، و در کنار آن نقش به سزایی در تحکیم و گسترش حوزه علمیه و رفت و آمد و ارتباط علما و راویان و شاگردان برجسته امام صادق، امام کاظم، امام رضا ـ علیهم السّلام ـ داشت و مرقد آن بانو در طول قرن‎ها فرا راه رونق حوزه‌علمیه در قم بوده و می‎باشد.

در قرن‎های 5 و 6 (دوره سلجوقیان) قم مرکزی بزرگ برای فقها و علمای شیعه بوده و عدّه‎ای برای تحصیل به این شهر می‎آمدند و مدارس دایری داشت. شیخ عبدالجلیل رازی وضع علمی قم را در قرن ششم شرح داده و می‎گوید: مدارس دینی قم، دارای وسایل کافی و علما و مدرسان و مفسران بزرگ می‎باشد و کتابخانه‎هایی پر از کتب فرقه‎های مختلف در آن وجود دارد. مدارسی مانند سعد صلت، اثیر الملک، زین الدین، ظهیرالدین و... پر رونق بودند.[7]

حوزه علمیه قم در دوره صفویه مورد توجه همگان مخصوصاً دولتمداران شیعه مذهب قرار گرفت و مدارس آباد گردید و مدارس دیگر از نو بنا گردید و علمای بزرگ چون ملا صدرا، ملا محسن فیض، علامه لاهیجی، شیخ بهائی و... در آن جا مشغول تحصیل و تدریس شدند.[8] حضور این علمای برجسته و پرتلاش در قم در عصر صفویه بیانگر آن است که قم در آن عصر، دارای حوزه علمیّه فعال، مدارس و طلاب بسیار بوده، و علوم مختلف اسلامی تحصیل و تدریس می‎شد. که مدرسه فیضیه یکی از درخشان‎ترین یادگارهای علمی دوره صفویه می‎باشد.

در عصر قاجاریه هم علمای بزرگی در حوزه علمیه قم به تحصیل و تدریس اشتغال داشتند و در این سال‎ها حوزه علمیه وارد مرحله تازه‎ای از حیات خود شد.

حوزه علمیه همچنان در نوسانات مختلف ادامه حیات می‎داد ولی دارای تشکل و انسجامی نبود که با ورود بزرگ‎مرد علم و عمل، آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری حوزه آن چنان تجدید حیات شد که او را «مؤسس حوزه علمیه قم» نامیدند و بعد از رحلت آیت الله حائری، با ورود آیت الله بروجردی به قم و بر اثر توجهات مخصوص ایشان رونق کامل یافت، و در اندک زمانی دارای تحولات عظیم گردید. مدارس، کتابخانه‎ها، درس و بحث‎ها، نشریات، و علوم مختلف اسلامی در سطح عمیق و گسترده‎ای فعال شد و در زمان تصدی ایشان تعداد علمای ساکن در قم بالغ بر شش هزار نفر رسید.

پس از پیروزی انقلاب، حوزه به مرحله‌ تازه‎ای وارد شد، و در ابعاد مختلف مورد توجه قرار گرفت و گسترش چشم‎گیری یافت و هم اکنون بالغ بر چهل هزار نفر از طلاب ایرانی و خارجی در آن به درس و بحث مشغول هستند و تشکیلات حوزه با مجهز بودن به فن آوری روز کاملاً نوین و برنامه‎ریزی شده به روند تکاملی خود ادامه می‎دهد.
 

2. آثار درخشان حوزه علمیه قم و فرزانگان برخاسته از آن

هدف اصلی حوزه‎های علمیه، فراگیری علوم اسلامی و در رأس آن، فقه جعفری، و تبلیغ و ترویج آن علوم است. بنابراین هدف اصلی حوزه بر دو پایه نهاده شده:

1. اسلام شناسی عمیق؛ 2. اطلاع رسانی به مسلمانان سراسر جهان.

آثار درخشان حوزه علمیه قم بسیار فراوان و فرزانگان برخاسته از آن بی‎شمار ولی ما به عنوان نمونه به ذکر چند اثر و چند نفر اشاره می‎کنیم.

1. پرورش اساتید برجسته در رشته‎های گوناگون اسلامی همانند علوم قرآنی و تفسیر و فقه، اصول، و ادبیات، منطق، کلام، فلسفه، اخلاق و تاریخ اسلام و تشیع ایران.

2. تربیت نویسندگان توانا و برجسته و محققین نامدار که این‎ها نهضت عظیم فکری به راه انداختند.

3. تربیت علما و رجال سیاسی همچون حضرت امام خمینی، آیت الله صدوقی، شهید قدوسی، شهید مطهری، دکتر بهشتی و صدها دانشمند و محقق و عالم بزرگ که هر کدام استوانه‎های بزرگ علم و کمال‎اند از این حوزه برخاستند.

4. ایجاد بیش از یکصد مرکز تحقیقاتی در سطح حوزه علمیه قم.
 

3.تحولات برجسته فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حوزه

گرچه کار اصلی حوزه علمیه، تعلیم و تعلّم است ولی از نظر حوزه هیچ گاه تعلیم و تعلّم، هدف نیست، بلکه وسیله‎ای است برای وصول به اهداف عالی و کمالات متعالی انسانی، بر همین اساس حوزه علمیه قم در هر زمانی تا سر حد امکانات خود، منشأ تحولات عظیم فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و هر گونه عواملی که موجب رشد و تعالی انسان‎ها می‎شود، شده است که به بعضی از آنها فهرست‎وار اشاره می‎شود.
 
تحولات فرهنگی
حوزه‎های علمیه که از یک سو، برخاسته از فرهنگ اسلام است، و از سوی دیگر نشانگر فرهنگ اسلام و نگهدارنده و پرورنده آن می‎باشد در این راستا خدمات ارزنده‎ای در طول تاریخ حیات خود ارائه نموده است، دانشمندان بزرگ و جهانی مانند: ابو علی سینا، خواجه نصیر طوسی، علامه حلی، ملا صدار شیرازی و ده‎ها نفر از این گونه افراد که در علوم مختلف صاحب نظر بودند. تألیف کتابها در علوم مختلف، تأسیس کتابخانه‎های پرمحتوا، همه نشانگر تحول عظیم فرهنگی می‎باشد.
 
تحولات اجتماعی
عالمان ربانی همواره دارای روح مردمی و خدمتگزاری به مردم بودند، و همچون پدر مهربان برای جامعه دلسوزی کرده‎اند بر همین اساس، حوزه علمیه قم و برخاستگان آن، همواره نقش مهمّی در تحولات اجتماعی داشته، و در رشد و تعالی جامعه و نگهداری آن از خطر سقوط، قدمهای راسخ برداشته و برمی‎دارند که بزرگترین آنها موضوع «تشیع ایرانیان» است که بدون تردید یکی از عوامل مهم تشیع ایرانیان وجود مرکز تعلیم و تعلّم در قم می‎باشد.
 
تحولات سیاسی
هیچ گاه سیاست به معنی حقیقی از اسلام و دین جدا نیست بلکه این دو مکمل همدیگر هستند. رابطه حوزه علمیه قم با سیاست، در طول تاریخ و شرایط و امکانات مختلف بوده که به نمونه‎هایی اشاره می‎شود:

الف: استقلال قم از اصفهان. ب: موضع‎گیری علماء بزرگ قم در برابر طاغوت. ت: امام خمینی در میدان سیاست.

پینوشت:
[1] . بلاذری، فتوح البلدان، ص 384؛ تاریخ قدیم قم، ص 25.
[2] . خمتوی، یاقوت، معجم البلدان، واژه قم.
[3] . تاریخ قدیم قم، ص 278.
[4] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 60، ص 213.
[5] . اقتباس از گنجینه،‌آثار قم، ص 89؛ تتمه المنتهی، ص 238.
[6] . فرحه الغری، ص 105.
[7] . کتاب النقض، عبدالجلیل بن ابی الفتح، ص 164؛ تاریخ مذهبی قم، علی اصغر فقیهی، قم، چ حکمت، ص 167.
[8] . تاریخ مذهبی قم، ص 131.


منبع: مرکزمطالعات شیعه